فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

دختر نازم فاطمه زهرا

شش ماهه

  امروز هفدهم اردیبهشت ماه سال 1391. دختر ماه من شش ماهش تموم شد. امروز رفت واکسن زد.خدارا شکر زیاد تب نکرد.وزن دخترم امروز هفت کیلو و صد گرم بود. فاطمه زهرای من  غذا می خوره اون روزی دو نوبت حریره بادوم یا سوپ میخوره.   ...
13 مهر 1391

امام مهربون

سلاممممممممممم دختر نازم دوباره امام رضا جون ما را طلبید و باهم رفتیم زیارت.بابایی با دوستاش بود ومن و تو باهم.البته شبها بابایی می اومد پیش ما و سحر ها دخترمون را میزاشتیم توی کالسکه و می رفتیم حرم. خیلی خوش گذشت.شما الان یازده ماهه هستی و تا حالا سه بار مهمون آقا شدی.دعا میکنم تا همیشه زود زود دعوت بشی و بری زیارت. دوست دارم دختر نازم. این بار مشهد را با قطار رفتیم.مامانی هم دفعه ی اولش بود سوار قطار میشد. شما هر دفعه میرفتی پیش دوستای بابایی.البته از مشهد که برگشتیم شما حسابی مریض شدی و مامانی کلی غصه خورد.البته یک هفته بعد خداراشکر  خوب شدی.   ...
13 مهر 1391

پارک

سلاممممممممممممم دختر نازم هنوز یکسالت نشده اما خیلی دوست داری بری پارک.از میون بازی ها هم تاب را بیشتر دوست داری. این شما و علی و حوریه وطلاییه این هم دختر نازم با دوچرخه ای که خیلی دوستش داره. ...
13 مهر 1391

شمال

سلامممممممممممم اردیبهشت ماه بود که ما و خاله الهام و مادر جون تصمیم گرفتیم بریم شمال.البته توی راه تصمیممون عوض شد و  یه سری رفتیم جنگل و بعد مشهد. ...
13 مهر 1391

19تیر

١٩تیرماه بود که دوتا اتفاق مهم افتاد یکی خوب و یکی بد. خبر خوب به دنیا اومدن دختر خاله ناز فاطمه زهرا بود. یه کوچولوی ناز با موهای طلایی .   خبر بد هم به رحمت خدا رفتن عموی فاطمه زهرا  بود که آرش کوچولوش را که الان ١١ماهشه تنها گذاشت. روحش شاد. ...
13 مهر 1391

نشستن

سلاممممممممممممم دیشب وقتی فاطمه زهرام را خوابوندم و اومدم از اتاق بیرون دیدم صدای گریه اش میاد  وارد اتاق شدم دیدم بیدار شده وخودش نشسته. از ذوقم بغلش کردم و کلی بوسیدمش. الان ١٥تیرماهه و نفس من یاد گرفته خودش بشینه. ...
9 مهر 1391